همانطور که میدانید در فوتون بخش جدیدی داریم به نامِ “یادداشتهای عصر جمعه” که نویسندهاش رضا بهرامینژاد فیلمساز و دیزاینر ایرانیست. او از تجربیاتش در کسب و کار، طراحی و رسانه مینویسد.
سفت و سخت به این معتقدم که برای کسی شدن در هنر و برای سیر و سلوک در رسانه، باید به یک «مرشد» چنگ انداخت. باید که یک بزرگ داشت و رسما از او و منش هنریاش «تقلید» کرد.
این کار نه تنها ما را کوچک نمیکند که باعث میشود شخصیت هنری مستقلمان را زودتر بیابیم. من در این زمینه روشی دارم که ممکن است به کار شما هم بیاید. سر فرصت، با یک لیوان چای و یک موزیک خوب بنشینید و قهرمانهای هنریتان را لیست کنید. البته اگه چنین کسی را در ذهنتان ندارید که یعنی مستقیما به سمت دیوار روانهاید!
حالا به لیست تمامشدهتان نگاهی بیندازید. ممکن است این آدمها حتی به یک حوزه مشترک رسانهای و یا هنری هم مربوط نباشند. فرقی نمیکند. سوالهای اصلی اما این اند که وجوه مشترک این آرتیست ها در کجاست؟ وجوه مشترک شان با شما در چیست؟ چه چیزشان شما را به حرکت وا میدارد؟ کدام صفتشان به روحیهتان نزدیکتر است؟ کدام وجه کاریشان را دوست دارید به چنگ بیاورید؟
و اینک مرحلهی نهایی کار : حالا فقط یکیشان را انتخاب کنید. تنها یک آرتیست. یک نفر که بیشتر از همه دلتان می خواهد او بشوید. من خودم را موظف کرده ام تمام زندگی کاری قهرمان مورد علاقه ام را مصر و سالکانه بررسی کنم. بک گراندهای تحصیلی و شغلی اش را. کتابها و مقاله هایی که نوشته. ویدئوهای مربوط به پشت صحنه ی کارهایش. یادداشت های دیگران درباره ی تکنیکها و استایل منحصر به فردش. مصاحبههای مجلهها و وبسایتها و حتی کامنت های مختلف مخاطبانی که دوستش دارند و یا مانند من در زمینه های مختلف از او تاثیر گرفتهاند. می خواهم بدانم چه چیزی او را «او» کرده؟ چگونه به این سبک و سیاق شخصی دست یافته؟ چه کسانی و چه آثاری منبع الهام او بودهاند؟ قهرمانهایش؟
ممکن است هر ازگاهی یک آرتیست دیگر برایتان مهم بشود. اصلا ایرادی ندارد. فقط بچسبیدش. مسئله این است که در طی مسیر طولانی و پر از شک و تردید هنریتان تنها نباشید و همواره کسی را در استانداردی بالا داشته باشید که به او رجوع کنید. نگران برچسب تقلید و این مزخرفات نباشید. روزی می رسد که شما هم برای خودتان رکاب خواهید زد. این روش باعث رشد من شده. امیدوارم شما هم به کارش ببندید و تنها نباشید.